آرمانخواهی انسان مستلزم صبر بر رنجهاست ! پس برادر ( و خواهر ) خوبم ؛ برای جانبازی در راه آرمانها بیاموز که در این سیاره رنج صبورترین انسانها باشی . سید شهیدان اهل قلم "سید مرتضی آوینی"
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
گفتاري از وحید جلیلی، سردبير ماهنامهي سوره در يكي از مساجد مشهد، فروردين هشتاد
مسئلهي مشترك
سؤالي كه همه جا مطرح است اين است كه «چه باید كرد؟»، «راهكار اجرایی چیست؟»، «ما نیرو داریم، امكانات داریم، اما چه باید بكنیم؟» در برابر این سؤالات یك راه این است كه بگوییم بیایید این كار را بكنید و هر كسی به فراخور حالش یك پیشنهادی ممكن است بدهد و انجام شود یا نشود، نتیجه بدهد یا ندهد.
اما میبینیم این سؤال منحصر به یكی دو تا پایگاه نمیشود و اپیدمی است. یعنی شما چه در تهران باشید، چه در مشهد، چه در الیگودرز، چیزی است كه بین همه حزباللهیها رایج است و شاید اشتباه باشد كه با یكی دو پیشنهاد بخواهید معضل را برطرف كنید. باید فكر كنیم چه شده است كه نیرو هست، امكانات هست، زمینه برای كاركردن هست ولی همه كاسه «چه كنم؟ چه كنم؟» به دست گرفتهاند. یعنی یك مقدار عمیقتر و ریشهایتر باید به موضوع نگاه كنیم.
چه میشود كه ما دهها هزار پایگاه و جلسه و تشكل و تجمع منتسب به انقلاب و ولایت و حزبا... و امثال اینها داریم و سالانه صدها میلیارد تومان پول دارد به نام فرهنگ خرج میشود، اینهمه هم وقت گذاشته میشود، ولی اوضاع این است كه هست یعنی جماعتی كه كمّاً و كیفاً از ما كمترند، میشوند علمدار فرهنگ و علم و هنر در این كشور و ما همیشه در موضع انفعال و ضعف قرار میگیریم. این یك سؤال جدی است كه باید به آن توجه كنیم. شما تنها 36 هزار پایگاه بسیج در كشور دارید جدای از جلسات و مجامع مستقلی كه وجود دارد. ما به این مسئله میخواهیم توجه كنیم.
صورتبندی بحث را در دو قسمت ارائه میكنم، یك قسمت بحث محتوای حركتهای فرهنگی است و دیگری بحث ابزارها و شكل كارها است كه این دو به هم ربط دارند و جدای از هم نیستند...
از كمترين چيزهايي كه در مورد فرهنگ انقلاب اسلامي مي¬توان ادعا كرد اين است كه يك «فرهنگ انقلابي» است. شاخص¬هاي فرهنگ انقلابي چيست؟ و مديريت بخش هاي مختلف فرهنگي شور چقدر تجليگاه اين شاخص ها هستند؟ و اگر نيستند، چرا و چگونه مديريت فرهنگ انقلاب را به دست گرفته¬اند؟
آيا اراده و منافع عناصر يا جريانهايي اقتضا مي¬كند كه فرهنگ انقلاب از فرهنگ انقلابي فاصله بگيرد واين تركيبِ وصفي به يك تركيب «اضافي»! تبديل شود؟
همه دوستاني كه در يكي دو دهه گذشته از توفيق اجباري همصحبتي با مديران يقه سفيد عرصه فرهنگ در جمهوري اسلامي برخوردار بوده اند با كلماتي نظير كار علمي، كار كارشناسي، برنامه ريزي استراتژيك، چشم انداز، پرهيز از شعارزدگي و ... آشنايند و البته نتايج درخشان اين ادبيات و گفتمان رايج در بسياري مديريت¬هاي ريز و درشت فرهنگي را نيز بالعيان به نظاره نشسته¬اند. روزي در محضر يكي از همين مديران معظم كه فصل مشبعي در لزوم طرد افراطي ها، كار كارشناسي و علمي و ترويج مباحث تئوريك داد سخن داده بود عرضه داشتم...